قَدْ سَمِعَ اللَّهُ ۱۳۷۳ اَلْجُمُعَة

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲﴾ وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۳﴾ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۴﴾

خاص اللّه تعالٰی او ذاتی است که فرستاد در میان بی سوادان رسول از جنس ایشان بیان میکند بر ایشان آیات اللّه تعالٰی را و می آموزد ایشان را اخلاق پاک و تعلیم میدهد ایشان را قرآن و سنت اگرچه ایشان بودند پیش از این البته در گمراهی اشکارا ﴿۲﴾
و مردمان دیگر (بعدی ها) از ایشان که نرسیده اند در مرتبه به ایشان و اللّه تعالٰی خاص اوست غالب با حکمت ﴿۳﴾
این فضل اللّه تعالٰی است میدهد آنرا به هرکه خواهد و اللّه تعالٰی خاوند فضل بزرگ است ﴿۴﴾

[۲] بعد از توحید صدق رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم را ذکر میکند و اشاره است که تسبیح انسانها برای اللّه تعالٰی به طریقه رسول ضروری است (فِي الْأُمِّيِّينَ) اًمّی در اصل به کسی گفته میشود که نه خوانده باشد و نه نوشته می تواند یعنی آنهای که کتاب آسمانی برای ایشان داده نشده بود که آنها همه این عرب اند - و در امیین (عرب) فرستادن به طریقه است که در هر قبیله عرب قرابت نبی صل اللّه وعلیه وسلم از جانب پدر یا مادر موجود بود بجز از بنی تغلب از سببی که در آنها نصرانیت بود - و در امیین (عرب) حکمت بعثت این است که نسب آنها از همه نسب عجم بالاتر است و باز قریش و در آنها بنی هاشم البته از همه خانواده های عالم و قبایل بالاتر اند (رَسُولًا مِنْهُمْ) رسول از جنس آنها است یعنی بشر است و این نیز نص صریح است بر رسالت و بشریت نبی صل اللّه وعلیه وسلم پس انکار از آن یا شک کردن در آن نیز کفر است چنانچه الوسی در تفسیر روح المعانی در تفسیر سوره العمران چنین تفصیل نوشته است (وَيُزَكِّيهِمْ) مراد از این آموختن طریقه اعمال و اخلاق است و آموختن اوقات ، مقادیر ، کیفیات و هیئات آن است و این مرتبه عمل کردن و آموختن عمل است که آن مقصد دعوت و تعلیم است از این سبب تزکیه را در میان دعوت و تعلیم ذکر کرده است که این مقصود اصلی است و به آن علم التزکیه و علم الاخلاق گفته میشود لیکن به این نهادن نام تصوف یا تصوفیت صحیح نیست از سببی که نام منقول شرعی را ترک کردن و نام غیر منقول را استعمال کردن کار کردن خلاف شرع است (وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ) این دلیل صریح است که بغیر از ایمان و پیروی رسول دیگر همه راهای گمراهی است و همچنین ذریعه نجات از همه گمراهی صرف پیروی قرآن و سنت نبی صل اللّه وعلیه وسلم است -
[۳] مراد از (آخَرِينَ) تمام همه آن مومنان اند اگر عرب باشند یا عجم باشند که بعد از صحابه کرام اند تابعین و تبع تابعین و مومنان دیگر تا قیامت (لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ) این نیز دو توجیه دارد اول اینکه نبود در زمانه آنها ولی بعد از آن آمد ، توجیه دوم این است که یکجا نشده اند با صحابه کرام در فضیلت و مرتبه - و در این اشاره است که یک تابعی اگرچه دارای علم بزرگ و صاحب تقوی باشد به مرتبه یک صحابی ادنیٰ رسیده نمی تواند -
[۴] در این رد بر یهود است که آنها رسالت را به قوم خود خاص میدانستند - ذَلِكَ اشاره است به بعثت رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم در امیین یا مطلق به وحی و نبوت -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>