تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۰۹ اَلْقَلَم

وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿۴﴾ فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ ﴿۵﴾ بِأَيْيِكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿۶﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۷﴾ فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۸﴾ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ ﴿۹﴾

و به تحقیق توی ضرور بر خوی بزرگ ﴿۴﴾
پس زود است تو خواهی دید و ایشان نیز خواهند دید ﴿۵﴾
که بکدام یک از شما دیوانگی است ﴿۶﴾
به تحقیق پروردگار تو اوست داناتر به کسی که منحرف میشود از راه اللّه تعالٰی و اوست داناتر بر هدایت یافتگان ﴿۷﴾
پس قبول مکن سخن دروغ پندارندگان حق را ﴿۸﴾
ایشان میخواهند اگر تو نرم شوی ایشان نیز نرم شوند ﴿۹﴾

[۴] این تسلیت سوم است و رد بر آن کافران است که میگفتند این نبی مفسد و شری است و به الهه و پدران دشنام میدهد؟ حاصل جواب این است که او را بسیار بزرگ اخلاق حسنه است این نسبت ها کردن به او غلط است (خُلُقٍ عَظِيمٍ) خوی و ادب ، طریقه زندگی و دین را نیز خُلق میگویند و در حدیث صحیح مسلم است که عایشه رضی اللّه عنها فرموده است که خُلق (اخلاق) رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم قرآن بود -
[۶،۵] این تسلیت دیگر به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم است (فَسَتُبْصِرُ) سین برای قربت است یعنی در دنیا یا در آخرت زیرا او قریب است مانند سوره قمر (۲۶) و این را با فا ذکر کرد از سببی که تسلیت های گذشته به صفات نبی صل اللّه وعلیه وسلم بود و این تفریع در باره مستقبل است بر این صفت ها (بِأَيْيِكُمُ الْمَفْتُونُ) در این یسیار وجوه است وجه اول اینکه المفتون به معنی مجنون است با زیاده است برای تاکید - وجه دوم این است که این مصدر میمی به معنی فتنه است و با در جای خود است و مراد از فتنه جنون و گمراهی است -
[۷] این نیز تسلیت است و این علت است ، متعلق است به فَسَتُبْصِرُ یا به بِأَيْيِكُمُ الْمَفْتُونُ، از این سبب حرف عطف را ذکر نکرده است اخبار به علم اللّه تعالٰی اشاره است به جزا دادن -
[۹،۸] این تفریع بر پیش است به تشجیع دادن بر دعوت و تحذیر از مداهنت است - ( فَلَا تُطِعِ) محل اطاعت را حذف کرده است لیکن وصف مکذبین دلالت میکند بر تعین آن یعنی کدام کارها و سخنها و صفات که از قبیل تکذیب و انکار اند در آن اطاعت ایشان را مکن (وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ) این علت برای لاتطع است از این سبب حرف عطف را ذکر نکرده است وداد به وسعت کردن در محبت و تمنی کردن گفته میشود (تُدْهِنُ) مبرد گفته است که ادهان و مداهنت خیانت کردن و ظاهر کردن آن سخنی است که مخالف باطن باشد - و بعضی علماء گفته اند که نرمی در کلام و طریقه ، اگر از خیر باشد یا شر باشد ، ولی استعمال آن اکثر در شر میشود - قرطبی در تفسیر این جمله دوازده اقوال نوشته است لیکن حاصل آن یکی است او اینکه "در مسئله توحید نرمی چنان کرده شود که بر شرک رد نمی کند و کتمان حق میکند پس کافران و مشرکان نیز مخالفت نمی کنند دشنام بد رد برای ایشان نمی گویند و به این در این زمانه بسیار مردم اتحاد یا حکمت میگویند و این سخن غلط است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>