تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۱۰ اَلْقَلَم

وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ ﴿۱۰﴾ هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ ﴿۱۱﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿۱۲﴾ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴿۱۳﴾ أَنْ كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ ﴿۱۴﴾

و قبول مکن سخنن هر بسیار قسم خورنده حقیر را ﴿۱۰﴾
طعن کننده بسیار گشت و گذار کننده برای سخن چینی ﴿۱۱﴾
بسیار منع کننده خیر از حد گذرنده بسیار گنهگار ﴿۱۲﴾
بد زبان بعد از این همه بدنام نیز است ﴿۱۳﴾
به سبب آنکه هست صاحب مال پسران ﴿۱۴﴾

[۱۳،۱۲،۱۱،۱۰] در این نیز تحذیر از اطاعت مخالفین است و در این ده صفات قبیح مخالفین را ذکر میکند اول (حَلَّافٍ) بدون ضرورت و به دروغ قسم کننده - دوم (مَهِينٍ) یعنی کننده کارهای حقیر و ذلیل و بی عزت نزد اللّه تعالٰی - سوم (هَمَّازٍ) عیب گوینده موحدین رو برو و در پشت سر - اینجا عام است غیبت کننده بدنام کننده طعن کننده به همه شامل است (مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ) این صفت چهارم است یعنی شخصی که سخن یکی را به دیگری میرساند تا میان هر دو فساد و ویرانی بیاورد - صفت پنجم (مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ) خیر عام است به خیر دنیا و آخرت و همچنین مفعول مناع را برای تعمیم حذف کرده است یعنی هر خیر دنیوی دینی و اخروی از هر که منع میکند پس از ایمان و قرآن خود را و اولاد خود را و مردمان دیگر را منع کردن در این شامل است - صفت ششم (مُعْتَدٍ) از حدود شرع تجاوز میکند در عقیده و اعمال و ظلم کننده بر مردم میباشد - صفت هفتم (أَثِيمٍ) مجادله کننده سخت ، بد زبان ، بسیار خوراک نوشیدن کننده ، لیسینده این همه معانی را ابن کثیر و قرطبی ذکر کرده است - (بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ) این صفت نهم است زنیم از زنمة ماخوذ است که به گوش کدام بز گوشت آویزان باشد از این سبب در تمام بزها مشهور میباشد و خراب کاری میکند و فایده آن گوشت نیز نیست همچنین زنیم مشهور به شر است ، کننده کارهای رذیل ، و بدون نسب که پدر آن معلوم نباشد و کسیکه به مرض مفعولیت مبتلاء باشد این همه معانی را قرطبی شربینی و مفسرین وغیره نوشته اند -
[۱۵،۱۴] (أَنْ كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ) یعنی مردم جاهل اطاعت و فرمانبرداری چنین موصوف و شخص چنین صفات قبیحه را از سبب ثروتمندی آن میکنند لیکن تو از طاعت او خود را نگهدار (قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ) مشرکان این نسبت را به قرآن میکردند از این سبب که در قرآن نیز قصه ها است و او راست است لیکن ایشان برایش دروغین میگویند یا از این سبب که قصه صرف برای مصروفیت و سپری کردن وقت میباشد پس ایشان نیز قرآن را همین طور گپ شپ و کتاب مصروفیت میدانستند یا از این سبب که ایشان میگفتند که قرآن قصه ها و حالات مردمان پیش را ذکر میکند و عذاب ها و صفات بد آنهارا دکر میکند در باره ما در آن هیچ چیزی نیست مانند که حال بعضی جاهلان بر اهل قرآن اعتراض میکنند که این قرآن در باره مشرکان پیشین و یهود و بت پرست است پس شما بر ما چرا می چسپانید -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>