تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۱۲ اَلْقَلَم

فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿۱۹﴾ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ ﴿۲۰﴾ فَتَنَادَوْا مُصْبِحِينَ ﴿۲۱﴾ أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَارِمِينَ ﴿۲۲﴾ فَانْطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ ﴿۲۳﴾ أَنْ لَا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ ﴿۲۴﴾ وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِينَ ﴿۲۵﴾ فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿۲۶﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۲۷﴾ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿۲۸﴾ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۲۹﴾

پس بیامد شب بر آن عذاب شب آمدني از جانب پرودرگار تو و ایشان خواب بودند ﴿۱۹﴾
پس گشت آن مانند بریده شده ﴿۲۰﴾
پس آواز دادند یکدیگر را در وقت صبح ﴿۲۱﴾
باینکه بروید صبح وقت به کشت خود اگر هستید قطع کنندگان ﴿۲۲﴾
پس رفتند و ایشان خفیه (آهسته آهسته) سخن میگفتند ﴿۲۳﴾
(نه که) که داخل نشود در این باغ امروز بر شما کسی مسکین ﴿۲۴﴾
و صبح وقت رفتند ایشان به خشم خود را قادر میدانستند ﴿۲۵﴾
پس چون ایشان دیدند آن باغ را گفتند هرآئينه ما گم کردگانیم راه را ﴿۲۶﴾
بلکه ما بد نصیبانیم ﴿۲۷﴾
گفت هوشیار ایشان آیا من نگفته بودم شما را چرا پاک نمی دانید اللّه تعالٰی را (از شریک) ﴿۲۸﴾
ایشان گفتند پاک است پروردگار مارا هرآئينه هستیم ما ظلم کنندگان ﴿۲۹﴾

[۲۰،۱۹] این تفصیل عذاب است که به آن اشاره در بلونا است به یک معنی (طَائِفٌ) فراء و جریر گفته است که این مختص به آن مصیبت و عذاب است که صرف در شب می آید (نَائِمُونَ ، فَأَصْبَحَتْ) این هر دو دلیل است که عذاب در شب آمده بود (كَالصَّرِيمِ) در این سه قول مشهور است اول آن درختی که میوه های آن قطع شده باشد یا کشت درو کرده شده دوم شب تیره سوم خاکستر سیاه یعنی آن باغ سوخت سیاه تیره اشکار شد مانند خاکستر -
[۲۲،۲۱] این تفصیل سبب عذاب است یعنی چنین طریقه اختیار کردند که مسکینان خبر نشوند خبر اول جمع کردن یک دیگر به آواز دادن (تنادی) است به یکدیگر و صبح وقت را از این سبب مقرر کردند که مسکینان خواب باشند یاد در عبادت اللّه تعالٰی مشغول باشند -
[۲۴،۲۳] (يَتَخَافَتُونَ) این از خفت ماخوذ است برای مبالغه در پنهان کردن گفته میشود و این طریقه چنان بود مانند که به دزدیدن میروند (أَنْ لَا يَدْخُلَنَّهَا) این تفسیر تخافت کردن است یعنی ایشان این سخن را حفیه میگفتند یا لام اجلیه مقدر است علت تخافت کردن است و این مبالغه در منع مسکین است یعنی مراد این است که به مسکین قدرت داخل شدن را ندهد اگر چه او داخل شدن میخواهد -
[۲۵] (عَلَى حَرْدٍ) این لفظ قصد کردن ، حاجت ، منع کردن ، خشم کردن ، یکجا بودن احتمال همه این معنی را دارد (قَادِرِينَ) یعنی ایشان خود را قادر میدانستند بر قطع کردن باغ خود ، از هیچ مانعی ترس نداشند یا خود را قادر میدانستند به منع کردن مسکینان از سبب تکبر کردن -
[۲۷،۲۶] (قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ) این از سبب حیرانی زیاد ایشان بعید میدانستند که باغ ما در چنین حالتی باشد! پس گفتند که ما راه را غلط کرده ایم (بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ) یعنی بعد از تفکر کردن اقرار حرمان خود را کردند - و به مناسبت این قرطبی حدیث مرفوع ابن مسعود رضی اللّه عنه را ذکر کرده است که از گناهان خود را نگهدارید از سببی که بنده که یک گناه کند از سبب آن از رزق آماده شده محروم میشود -
[۲۸] (أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ) دلیل است که این شخص برای ایشان دعوت و تبلیغ کرده بود از تسبیح گفتن و خود را از شرک نگهداشتن لیکن ایشان دعوت را قبول نکردند و او از ایشان برائت نکرد پس بر حصه او نیز عذاب آمد - عذاب بر ایشان از سبب شرک کردن آمد -
[۲۹] این اعتراف آنها بر ظلم خود است و توبه است در حالیکه حالا برای ایشان نفع نمیدهد - بلی برای آینده نفع دهنده است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>