تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۱۶ اَلْقَلَم
لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿۴۹﴾ فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۵۰﴾ وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۵۲﴾
اگر نمیرسید او را نعمتی از جانب پروردگارش البته انداخته میشد به میدان بی گیاه و او بدحال میبود ﴿۴۹﴾
پس برگزید او را پروردگار او پس گردانید او را از نیکوکاران ﴿۵۰﴾
و هرآئينه نزدیک اند کافران که برسانند ترا (مصیبت) به نظرهای خود وقتیکه شنیدند قرآن را و میگویند ایشان به تحقیق او دیوانه است ﴿۵۱﴾
و نیست این مگر نصیحت برای همه مردمان ﴿۵۲﴾
[۴۹] مراد از نعمت نبوت او و اجابت دعا آن و حفاظت او است (وَهُوَ مَذْمُومٌ) یعنی اگر احسان اللّه تعالٰی نمی بود در حالت بدی انداخته میشد و در سوره صافات (۱۴۵) نبذ او را ذکر کرده لیکن صرف حال مرض بود مذموم نبود -
[۵۰] این حال را برای ترغیب دعا کردن ذکر کرد که این سبب اجتباه است و اجتباه سبب صالحیت است مراد از اجتباه و صالحیت نبوت نیست از سببی که او از پیش نبی بود بلکه مراد این است که وحی دوباره شروع شد - و توفیق صبر را داد -
[۵۱] این زجر به منکرین و تسلیت به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم است به حفاظت او از چشم منکرین - در تفسیر آن دو توجیهات مشهور است یک توجیه این است که در وقت شنیدن قرآن ایشان بسیار به خشم میشوند پس مطلب اینکه به چشم خشم و غضب به تو مینگرند بر تو رعب و فشار می آورند - توجیه دوم این است که تو را نظر میکنند و مردمان نظر کننده را می آورند تا تو را نظر کنند تا مریض شوی و بیان کردن قرآن را ترک کنی و این دلیل است که نظر شدن حق است و احادیث صحیح در این باره بسیار است - (وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ) و جواب این سخن را در اول سوره ذکر کرده است -
[۵۲] این ذکر صدق قرآن است و مستلزم صدق رسول است و مراد از انس و جن است مانند که در سوره فرقان (۱) بود -