تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۱۹ اَلحَاقَّة
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ ﴿۱۱﴾ لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ ﴿۱۲﴾ فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿۱۳﴾ وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً ﴿۱۴﴾ فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿۱۵﴾ وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ ﴿۱۶﴾ وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿۱۷﴾ يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنْكُمْ خَافِيَةٌ ﴿۱۸﴾
به تحقیق ما وقتیکه از حد گذشت آب سوار کردیم شما را در کشتی روان ﴿۱۱﴾
تا بگردانیم این را برای شما عبرتی و یاد بدارد آنرا گوش های یاد دارنده ﴿۱۲﴾
پس چون دمیده شود در صور یک دمیدن ﴿۱۳﴾
و برداشته شود زمین و کوها باز کوبیده شوند به یک بار کوبیدن ﴿۱۴﴾
پس در این روز واقع شود آفت واقع شونده ﴿۱۵﴾
و پاره شود آسمان پس آن در آن روز ضعیف باشد ﴿۱۶﴾
و ملائک به کناره های آن باشند و می بردارند عرش پروردگار ترا بالا از آنها آنروز هشت ﴿۱۷﴾
در آن روز پیش کرده میشوید شما پنهان نمی ماند از شما هیچ پنهان شوندهٔ ﴿۱۸﴾
[۱۲،۱۱] این نمونه پنج عذاب دنیوی است و اشاره به عذاب قوم نوح علیه السلام است (طَغَى الْمَاءُ) از حد آبهای عام گذشته بود یا گذشت از کنترول ملائک تا حدی که کوها در آن پنهان شدند - (تَذْكِرَةً) با کشتی های دیگر بعد از کشتی نوح علیه السلام به یاد می آید یا به این واقعه مسئله توحید به یاد می آید - و همچنین با این عذاب منکرین و نجات مومنان به یاد می آید (وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ) این دلیل است که ضمیر ها در جمله پیش نیز به واقعه و قصه راجع است از سببی که وعی صفت کشتی شده نمی تواند -
[۱۳] تاحال هیبت و عظمت قیامت ذکر شد حالا کیفیات و احوال را ذکر میکند که سه قسم است قسم اول حالات فنا است و آنرا الی آیت (۱۷) ذکر میکند -
[۱۴] در این دو حالت دو چیز (زمین و کوها) را ذکر میکند (دَكَّةً) به شکستاندن و کوبیدن گفته میشود همچنین برای هموار شدن نیز گفته میشود یعنی اول کوبیده میشود باز با یکدیگر هموار کرده میشود پس همه یک میدان به نظر میرسد -
[۱۵] در این آیت حال چهارم است و نام قیامت را به الواقعه گذاشته است چنانچه در سوره الواقعه گذشته است -
[۱۶] در این حال پنجم و ششم ذکر است انشقاق آسمان ، و وَهِيَ آن ، مراد از انشقاق ریزه شدن و پاره شدن آن است -
[۱۷] در این حال هفتم ذکر است که ملائک در کناره های آسمان میباشند آن کناره های که سالم میباشند و مَلَكُ اسم جنس مراد از آن تمام ملائک سماویه است (وَيَحْمِلُ عَرْشَ) از اینجا حالات قسم دوم آغاز شد و آن سه است اول این است (فَوْقَهُمْ) این نص صریح است که عرش اللّه تعالٰی بالا است (يَوْمَئِذٍ) از الفاظ ظاهری احادیث معلوم میگردد که حالا نیز عدد ملائک (حملة العرش) همین عدد است و در آنروز نیز میباشند (ثَمَانِيَةٌ) هشت افراد اند و این از احادیث مرفوعه صحیحه معلوم میگردد و در حدیث ابوداود آمده است که صفت یک ملک از ملائک حملة العرش این است که از نرمی گوش تا شانه مسافت هفت صد سال است -
[۱۸] در این دو حالت دیگر را ذکر میکند یکی عرض و دیگری عدم خفاء (تُعْرَضُونَ) این عرض برای حساب است یعنی هیچ نفس و هیچ عمل انسانها پنهان شده نمی تواند بلکه برای حساب به میدان خواهد شد -