تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۲۲ اَلحَاقَّة

وَمَا لَا تُبْصِرُونَ ﴿۳۹﴾ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿۴۰﴾ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ ﴿۴۱﴾ وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۴۲﴾ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۳﴾ وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿۴۴﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿۴۵﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿۴۶﴾

وبه آنچه شما نمی بینید ﴿۳۹﴾
به تحقیق این البته پیغام رسول با عزت است ﴿۴۰﴾
و نیست این گفتهٔ شاعر بسیار اندکی شما ایمان می آورید ﴿۴۱﴾
و نیست این گفته کاهن ، بسیار اندک نصیحت میگیرید شما ﴿۴۲﴾
نازل شده از جانب پروردگار عالمیان ﴿۴۳﴾
و اگر می بست بر ما بعضی سخنان دروغ را ﴿۴۴﴾
پس ضرور میگرفتیم دست راست او را ﴿۴۵﴾
باز البته می بریدیم از او رگ گردن او را ﴿۴۶﴾

[۴۰] این جواب قسم است (لَقَوْلُ) مراد از قول تلاوت کردن است یا به معنی وحی است و اضافت به مفعول است و مراد از رسول رسول بشری یعنی رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم است و در سوره تکویر (۱۹) مراد از رسول جبرئیل علیه السلام است به قرینه صفات ذکر شده بعد از آن (كَرِيمٍ) کریم به اجتماع کمالات لایق هرچیز گفته میشود که در آن باشد همه کمالات بشریت در محمد رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم جمع کرده شده بود -
[۴۲،۴۱] کهانت خبر دادن غیب است به دعویٰ علم غیب به ذریعه نجومیان یا به حساب و سبب آن شیاطین میباشند چنانچه در سوره شعراء ذکر شده است و در آن اخبار اکثر دروغ میباشند و در این قرآن همه اخبار راست است و همچنین در این قباحت شیاطین نیز ذکر شده است پس معلوم شد که این قرآن شعر و کهانت نیست پس این نبی شاعر و کاهن نیست -
فائده: در آیت اول نفی ایمان و در آیت دوم نفی تذکر را ذکر کرده است سبب این است که بر کلام شاعر عادةً عقیده و یقین حاصل نمی گردد صرف تفریح ذهن بر آن میاید پس ایمان بر آن حاصل نمی گردد و بر اخبار کاهن مردم تصدیق و یقین میکنند لیکن در آن تذکیر و نصیحت مقصد نمی باشد پس به هریک لفظ مناسب آنرا ذکر کرده است -
[۴۷،۴۶،۴۵،۴۴] در این نیز اثبات صدق رسول و قرآن است به طریقه دیگر (بِالْيَمِينِ) اَخَذ به معنی انتقام است و مِنهُ به معنی خود است و با در باالیمین اضافی است و مراد از الیمین دست راست است مانند که پادشاهان به باغیان سزا میدهند اول دست راست اورا قطع میکنند باز از پیش روی بر پشت گردن آن میزنند یا مراد از آن بستن دست راست است از کردن کارها (الْوَتِينَ) این نام آن رگ است که از سر تا به دل رسیده است یا رگ کمر است - و حاصل این است که اگر این پیغمبر بر اللّه تعالٰی یک سخن به دروغ میساخت اللّه تعالٰی او را فی الحال هلاک میکرد لیکن اللّه تعالٰی او را تا مرگ از این نوع هلاکت دور نگهداشت از جسم آن هیچ چنین پارهٔ جدا نشده که به همراه آن مرگ بر او آمده باشد و نه از دست دیگری قتل شده است - پس معلوم شد که او پیغمبر راستین است و این طریقه استدلال خاص است برای صدق رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم این در باره هر یک دروغگو (دعوه کنندهٔ نبوت) نیست از این سبب ضمیر تقول را صرف به او راجع کرده است اگر این دلیل عام میبود پس باید این طور میگفت لَو تَقَوَّلَ اَحَدٌ عَلَیٌنَا ، پس اعتراض مرزا غلام محمد قادیانی باطل است که او گفته است که اگر من دروغگو میبودم پس مرا به این طریقه هلاک میکرد پس جواب این است که ذکر شد و از این سبب مسیلمة الکذاب و اسود عنسی دعویٰ کننده دروغین نبوت بودند لیکن آنها نیز به این طریقه هلاک نشده اند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>