تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۲۹ المعارج

أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ ﴿۳۸﴾ كَلَّا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ ﴿۳۹﴾ فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ ﴿۴۰﴾ عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ خَيْرًا مِنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿۴۱﴾ فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۴۲﴾ يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ يُوفِضُونَ ﴿۴۳﴾ خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿۴۴﴾

آیا طمع میکند هر شخصی از ایشان اینکه داخل کرده شود در جنت های نعمت ﴿۳۸﴾
هرگز شده نمی تواند هرآئينه ما آفریده ایم ایشان را از آنچه میدانند ﴿۳۹﴾
پس چنین نیست قسم میخورم به پروردگار مشرق ها و مغرب ها که به تحقیق ما البته قدرت داریم ﴿۴۰﴾
بر این سخن آنکه در عوض بیاوریم بهتر از ایشان و نیستیم ما ضعیف ﴿۴۱﴾
پس بگذار ایشانرا تا سخن های باطل گویند و بازی کنند تا آنکه روبرو شوند آن روزی را که ایشانرا وعده داده میشود ﴿۴۲﴾
در روزیکه برآیند از قبرها شتابان گویا که ایشان بسوی معبودان خود میدوند ﴿۴۳﴾
پایان افتاده میباشد چشم های ایشان میپوشاند ایشانرا ذلت (رسوائی) این همان روزی است که به ایشان وعده داده میشد ﴿۴۴﴾

[۳۹،۳۸] طمع آنرا میگویند که یک چیز را میخواهد و هیچ اسباب آن نزدش نباشد یا اسبابش است ولی به آن اعتبار نمی دهد طریقه اول در باره جنت از مشرکان است و طریقه دوم از اهل ایمان است مانند که در سوره مائده (۸۴) ذکر است (إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ) یعنی این قول ایشان دلالت میکند که آنها دعویٰ بسیار زور را میکنند لیکن هیچ زور ایشان نیست ماده خلقت آنها که نطفه است بسیار ضعیف است و در این خلقت ایشان با انسانهای دیگر یکسان اند پس چرا تکبر میکنند -
[۴۱،۴۰] (الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ) برای آفتاب و ماه و برای هر ستاره مشرق و مغرب جدا جداست یا برای آفتاب و ماه در منازل خود مشرق و مغرب است از این سبب جمع ذکر کرده است (خَيْرًا مِنْهُمْ) بهتر در جسم ها ، اشاره به بعث بعدالموت است یعنی اللّه تعالٰی بغیر آنها قادر است که جسم های نو و بزرگ بسازد پس بر زندگی دوباره آنها نیز قدرت دارد - یا تبدیلی به اعتبار وصف بهتر است یعنی به عوض این کافران اطاعت کنندگان را بیافریند چنانچه در سوره محمد (۳۸) ذکر است پس به عوض آن منکرین صحابه و تابعین را آفرید و وقتیکه جسم های انسانها بسیار است و هر یک را فنا کرده میتواند (مانند غروب) و هر یک را آفریده میتواند (مانند طلوع) از این سبب در اینجا مشارق و مغارب را نیز جمع ذکر کرد -
[۴۲] در این تسلیت به نبی صل اللّه وعلیه وسلم است و برای تخویف پنج احوال قیامت را ذکر میکند (يَخُوضُوا) در دین اسلام (توحید ، رسالت و صحابه کرام) اعتراض کردن و بر اهل حق طعن کردن خوض است (وَيَلْعَبُوا) در محبت دنیا مشغول شدن لعب است -
[۴۳] (نُصُبٍ) آن معبودان سوای اللّه تعالٰی است که آنها صبح وقت بسوی ایشان میدویدند که اول که بر آن دست می نهد و به او سجده میکند ، در این کار آنها از یکدیگر پیشی می جستن و این را برکت میدانستند و نصب به زبر نون به نشانی ایستاده شده گفته میشود -
[۴۴] این حال قبیح ایشانرا ذکر کرده است (تَرْهَقُهُمْ) در ارهاق معنی احاطه کردن است به همراه تنگ شدن - و این حالت ذلت ایشان است در مقابله حالت دنیا که ایشان خود را باعزت میدانستند و به سبب آن از قرآن کریم روی می گردانیدن -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>