تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۳۲ نُوْح

فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا ﴿۶﴾ وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا ﴿۷﴾ ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا ﴿۸﴾ ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا ﴿۹﴾ فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ﴿۱۰﴾ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا ﴿۱۱﴾ وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا ﴿۱۲﴾ وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا ﴿۱۲﴾

پس زیاده نکرد ایشانرا خواندن من مگر فرار ﴿۶﴾
و به تحقیق هرگاه که من خوانده ام ایشانرا (بسوی توحید) تا بیامرزی ایشان را پس داده اند ایشان انگشتان خود را در گوش های خود و پنهان کردند خود را در جامه های خود و قائم شدند بر زد و تکبر کردن تکبر بسیار ﴿۷﴾
باز به تحقیق خواندم ایشان را به آواز بلند ﴿۸﴾
باز هرآئينه علانیه گفتم برای ایشان و پنهان گفتم ایشان را به گفتن نهانی ﴿۹﴾
پس گفتم آمرزش طلبید از پروردگار خود به تحقیق اوست آمرزنده ﴿۱۰﴾
میفرستد باران ها بر شما پئ در پئ (بسیار) ﴿۱۱﴾
و زیادت کند برای شما اموال و فرزند و میدهد شما را باغها و میدهد شما را نهرها ﴿۱۲﴾

[۶] در این یک طریقه مخالفت ایشانرا ذکر کرده است (فِرَارًا) فرار حقیقی مراد است یا کنایه است از نفرت کردن و اعراض کردن از شنیدن حق چنانچه در سوره مدثر (۵۱،۵۰) می آید -
[۷] در این چهار طریقه مخالفت آنها را ذکر کرده است (دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ) در این مدعو الیه مخذوف است و نفع آن ذکر است یعنی دعوتهم الی الایمان و التوحید (که دعوت دادم ایشان را به ایمان و توحید) برای فایده غفران (جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ) چنین در سوره بقره (۲۰) ذکر شده است و بهتر این است که معنی ظاهری مراد است (وَاسْتَغْشَوْا) اینجا نیز معنی ظاهری مراد است سرها و روی ها و گوشها را در جامه پنهان میکنند که برای شنیدن هیچ راهی باقی نماند یا اینکه به نوح علیه السلام نطر نکنند یا اینکه نوح علیه السلام ایشان را نشناسد -
[۹،۸] در این سه طریقه دعوت را ذکر کرده است (جِهَارًا) برای کسان دور است که نزدیک نمی آیند و اعلان برای کسان زیاد است و اسراراً برای هر شخص جدا جدا است -
[۱۲،۱۱،۱۰] در این خلاصه دعوت را ذکر کرده است یعنی استففار از هر نوع کفر و شرک و گناهان به دل و زبان و عمل و پنج فایده آنرا ذکر کرده است (مِدْرَارًا) مراد اینکه باران پئ در پئ به طریقهٔ میباشد که در میان خشکی نمی آید که ضرورت باران باشد مطابق ضرورت ببارد و هلاکت و نقصان با او نباشد (وَيُمْدِدْكُمْ) یعنی استعفار سبب نزول برکات است مانند که در سوره اعراف (۹۶) سوره مائده (۶۶) و سوره جن (۱۶) آمده است - از قشیری روایت است که کسی حاجتی به اللّه تعالٰی دارد استغفار را پیش کند حاجت آن بر آورده میشود - و در این پنج حاجات را بطور طبعی به ترتیب ذکر کرده است اول هر انسان به باران محتاج است باز به اموال باز به پسران باز به باغها باز به نهرها -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>