تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۴۱ اَلْجِنّ

وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا ﴿۱۹﴾ قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا ﴿۲۰﴾ قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا ﴿۲۱﴾ قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿۲۲﴾

(و این وحی است) و وقتیکه ایستاد شد بنده اللّه تعالٰی که دعوت میداد به او پس نزدیک میباشد که شوند بر او چسپنده (مجتمع) ﴿۱۹﴾
تو بگو من میخوانم بسوی پروردگار خود و شریک نمی سازم به او هیچ یک را ﴿۲۰﴾
تو بگو هرآئينه من اختیار ندارم برای شما نه هیچ ضرر و نه نفع را ﴿۲۱﴾
تو بگو به تحقیق من هرگز پناه داده نمی تواند مرا از اللّه تعالٰی هیچ یکی و هرگز نیابم بجز او جای پناگاهی ﴿۲۲﴾

[۱۹] در تفسیر این آیت اقوال مختلف مفسرین است - قول اول این وحی چهارم است معطوف به اول سوره است و مراد از عبداللّه محمد صل اللّه وعلیه وسلم است (يَدْعُوهُ) به معنی عبادت است یعنی نماز خواندن و قرآن خواندن مراد است (كَادُوا) مراد از آن حالت جنات است که بر نبی صل اللّه وعلیه وسلم در وقت خواندن قرآن یا نماز خواندن زیاد جمع میشدند برای شنیدن و از سبب محبت - قول دوم این است که مراد از عبداللّه نبی صل اللّه وعلیه وسلم و هر موحد دعوت کننده به توحید است در هر زمانه و مراد از (يَدْعُوهُ) دعوت الی اللّه است و مراد از (كَادُوا) آن انسانهای مخالفت کننده اند که برای مقابله کردن و بی عزت کردن و منع کردن بالای او جمع میشوند -
[۲۱،۲۰] این نیز امور وحییه است به امر اللّه تعالٰی برای نبی صل اللّه وعلیه وسلم - یعنی اگر این مردم مخالفت میکنند تو برای ایشان حقیقت حال را بیان کن - در این رد بر شرک فی الدعاء است و رد شرک فی الدعاء مستلزم است بر رد بر شرک در تمام عبادات از سببی که الدعا هوالعبادة (الحدیث) (وَلَا أُشْرِكُ) این لفظ صریح دلالت میکند که خواستن دعا از غیراللّه شرک است (قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ) این نیز وحی است و در این علت برای پیش است که شریک فی الدعا از سببی نیست که شریک فی التصرف نیست و در این رد بر شرک فی التصرف است از نبی صل اللّه وعلیه وسلم (ضَرًّا وَلَا رَشَدًا) این الفاظ عام است شامل به هر خیر و شر است اگر جسمی باشد یا مالی باشد دنیوی یا دینی باشد و مانند این در سوره اعراف (۱۸۸) و سوره یونس (۴۹) نیز گذشته است لیکن آنجا نفی مِلک بود برای خود و اینجا نفی مِلک برای دیگری است -
[۲۳،۲۲] این نیز وحی است و در این رد بر شرک فی الاستعاذه (پناه دادن) است یعنی بالفرض من بیان توحید و قرآن را ترک کنم پس از عذاب اللّه تعالٰی مرا هیچ کسی نجات داده نمی تواند (لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ) در بین این و جمله اخیر بسیار فرق است اول اینکه بغیر از طلب کسی پناهی داده نمی تواند و باوجود طلب و کوشش نیز کسی پناهی داده نمی تواند دوم اینکه مصیبت از جانب اللّه تعالٰی مقرر میباشد هیچ کسی دفع کرده نمی تواند و اگر کدام مصیبتی آمده باشد جای نجات از آن هیچگاهی نیست (أَبَدًا) دلیل است که مراد از عصیان کفر و شرک است از سببی که مطلق عصیان صَرف به کامل می گردد -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>