تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۴۶ اَلْمُزَّمِّل
إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا ﴿۷﴾ وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا ﴿۸﴾ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ﴿۹﴾ وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا ﴿۱۰﴾
هرآئینه برای تو روز شغلی است دراز ﴿۷﴾
و یاد کن نام پروردگار ترا و خود را جدا کن بسوی او از هر چیز خود را جدا کردن ﴿۸﴾
پروردگار مشرق است و از مغرب است نیست سزاوار پرستش بجز او پس بگیر او را کار ساز ﴿۹﴾
و صبر کن به سخنانی که ایشان میگویند و ترک کن ایشان را ترک کردن نیکو ﴿۱۰﴾
[۷] این علت برای إِلَّا قَلِيلًا است یعنی تمام شب قیام از سببی نمی توانی که برای تو در روز نیز ذمه داری هاست که ادا کردن آن ضروری است (سَبْحًا) گشتن برای حاجات دینیه را میگویند (چنانچه دعوت است) و حاجات دنیویه که تجارت وغیره است یا سَبْحًا به معنی فراغ است یعنی اگر در شب کار قیام و قرائت را تمام نتوانی پس در روز در یک وقت تمام کن (طَوِيلًا) از نماز صبح تا پیشین باز از نماز پیشین تا دیگر باز از نماز دیگر تا شام وقت دراز است -
[۸] در این دو آداب دعوت الی القرآن را ذکر میکند اول (وَاذْكُرِ) یعنی مدد از پرودگار خود بخواه و همچنین به بسم اللّه آغاز کن و هر وقت در دل ذکر اللّه تعالٰی را کن این برای داعی ضرورت اول است - ادب دوم (تَبَتَّلْ إِلَيْهِ) از بتل ماخوذ است به قطع و بریدن گفته میشود مراد اینجا انقطاع است از شرک و ریا و سمعت و اخلاص هر عمل برای اللّه تعالٰی است (سوال) در حدیث از تبتل منع کرده شده؟(جواب) آن تبتل نصارا است یعنی از مخلوق چنین جدا شود که به آنها دعوت نیز نمی کند و به جماعت های آنها نیز حاضر نمی شود و نکاح نمی کند و تلذذات مباح (لذات جایز) را برخود حرام میداند و به این رهبانیت نیز گفته میشود این تبتل غیر است و تبتل قرآن غیر است -
[۹] در این ادب سوم را ذکر میکند و همچنین مقصد ترتیل قرآن را ذکر میکند که او توحید است با رد شرک فی الربوبیت و فی الالوهیت و فی الوکالت و التصرف (وَكِيلًا) او ذاتی که اختیار و تصرف همه اسباب مسببات وغیره در دست اوست بر او در هر کار توکل کنید این معنی اتخاذ وکیل است - وکالت اللّه تعالٰی از وکالت مخلوق بسیار فرق دارد اختیار وکیل انسانی از جانب موکل میباشد موکل که بخواهد اختیار را دوباره از او گرفته میتواند و وکیل انسانی که کار کند اجرت و عوض میخواهد مال موکل را خرج میکند و صفت وکالت اللّه تعالٰی برعکس این حالات است -
[۱۰] در این آیت دو ادب دیگر الی القرآن را ذکر میکند اول صبر در مقابله سب و شتم و استهزاء آنها و بر دعوت قائم باقی ماندن دوم هجران منکرین یعنی اعتناء به قرابت و ثروتمندی ایشان نکردن و همچنین از سبب سب و شتم آنها دعوت ایشان را ترک نکردن لیکن از شرک و بدعات و از اجتماعات فسق و فجور و مجالس ایشان خود را نهگداشتن (جَمِيلًا) هجران جمیل (زیبا) آن است که برای اللّه تعالٰی باشد از سبب خواهش نفس و اغراض دنیوی نباشد و به این بعض فی اللّه گفته میشود مانند این در سوره حجر (۸۵) وسوره مدثر (۵) نیز است -