تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۵۴ اَلْمُدَّثِّر

ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ ﴿۲۳﴾ فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ ﴿۲۴﴾ إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿۲۵﴾ سَأُصْلِيهِ سَقَرَ ﴿۲۶﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ ﴿۲۷﴾ لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ ﴿۲۸﴾ لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ﴿۲۹﴾ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿۳۰﴾

باز پشت گردانید و تکبر کرد ﴿۲۳﴾
پس گفت نیست این مگر جادوی نقل شده است ﴿۲۴﴾
نیست این مگر کلام بشر است ﴿۲۵﴾
زود است که داخل کنم او را در آتش ﴿۲۶﴾
و تو چه دانی که چیست آن سقر (آتش) ﴿۲۷﴾
باقی نمی ماند از ایشان هیچ کسی را و باقی نمیگذارد از جسم چیزی را ﴿۲۸﴾
سوزنده است پوست را ﴿۲۹﴾
مقرر است بر آن نزده ﴿۳۰﴾

[۲۵،۲۴] در این تفصیل قدّر است که دوبار ذکر بود (إِنْ هَذَا) به طریقه حصر گفت یعنی کسی میگفت که مجنون است و کسی میگفت که این شاعر است و قرآن شعر است کسی میگفت که او کاهن است پس این مکذب تردید آنرا کرد که این حکم ها غلط است بلکه صرف سحر است که به آن اولاد را از پدر و مادر و برادران را از یکدیگر جدا میکند یعنی یک شخص ایمان بیاورد با آن دیگری دشمنی آن پیدا میشود - (يُؤْثَرُ) در این اشاره است که این سحر قدیمی است از ساحران پیش نقل شده یعنی مجرب است - (إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ) (سوال) در هر دو جمله حصر است و حال اینکه حصر در یکی صحیح میباشد یا سحر است یا قول البشر است؟ (جواب:۱) این کلام از منکر است و منکر در آن مضطرب است گاهی یک طعن را میکند گاهی طعن دیگر را (جواب:۲) حصر اول به نسبت کهانت و شعر بود و این حصر به نسبت قول اللّه تعالٰی است یعنی قول اللّه تعالٰی نیست -
[۲۷،۲۶] این تخویف اخروی به سقر است وهیبت شان او را به پنج حالات ذکر میکند - (سَقَرَ) سقر در لغت به گداختن و بد شکل کردن گفته میشود از ابن عباس رضی اللّه عنهما روایت است که این نام طبقه ششم جهنم است -
[۲۸] فرق هردو از چند وجوه است وجه اول اینکه هیچ چیز را باقی نمیگذارد (که در آن داخل شود) مگر که هلاک میکند و در حالت هلاکت نیز باقی نمیگذارد تا آنکه دوباره سالم شود و این کار برای همیشه میباشد - وجه دوم اینکه نمیگذارد گوشت را و نمیگذارد استخوانهای ایشانرا - وجه سوم اینکه نمیگذارد بدون عذاب و نمیگذارد در عذاب -
[۲۹] (لِلْبَشَرِ) مراد از آن پوست ظاهری است یعنی همه پوست جسم جهنمی چنان میسوزد که ذغال سیاه میگردد و قول دیگر این است که مراد از بشر انسانها اند -
[۳۰] این عدد نگهبانان جهنم است که در آن مالک (سردار ایشان) داخل است - و قرطبی گفته است صحیح این است که این همه سرداران و نقیبان میباشند و در زیر دست آنها ملائک بی شمار دیگر است - چنانچه بعداً می آید - وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>