تَبَارَكَ الَّذِي ۱۴۵۵ اَلْمُدَّثِّر
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ ﴿۳۱﴾ كَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿۳۲﴾
و مقرر نگردانیم ما نگهبانان آتش را مگر ملائک ونگردانیده ایم شمار ایشانرا مگر امتحان برای کافران تا یقین پخته کنند انهای که داده شده اند کتاب و زیاده شوند مومنان در ایمان و شک نکنند آنهای که داده شده اند کتاب و مومنان و تا بگویند آنهای که در دلهای ایشان مرض (نفاق) است و کافران چه خواسته است اللّه تعالٰی به این بیان همچنین گمراه میکند اللّه تعالٰی هرکرا خواهد و هدایت میکند هرکرا خواهد و نمیداند لشکرهای پروردگار ترا مگر او و نیست این مگر پند برای مردم ﴿۳۱﴾
و هرآئینه چنین است قسم است به ماه ﴿۳۲﴾
[۳۱] در این آیت ذکر مصداق اسم عدد گذشته است یعنی که آنها ملائک اند و ذکر حکمتهای این عدد است (وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً) این فایده اول عدد خاص (تسعة عشر) است فِتْنَةً به معنی امتحان یا به معنی گمراهی یا به معنی عذاب است و سبب (مضاف) محذوف است و سبب امتحان و گمراهی از بسیار وجوه است اول اینکه نزده است بیست چرا نیست و حال اینکه این اعتراض بر هر یک عدد شده میتواند - وجه دوم این است که اللّه تعالٰی ضعیف است که صرف نزده نوکران دارد لیکن بعد از آن فرموده است (وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ) وجه سوم اینکه کافران استهزاء میکردند که کافران بی حساب اند نزده ملائک چگونه ایشانرا در جهنم خواهند انداخت و در آن قید کنند لیکن حال اینکه یک ملک (جبرئیل) یک یک قریه و کوه را نیز بلند کرده میتواند پس این اعتراضات سبب گمراهی است - و معنی سبب عذاب این است که در آخرت ملائک برای عذاب دادن آنها مقرر اند و به آنها ملائک زبانیه گفته میشود (لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ) این متعلق به جعلنا است و فایده دوم عدد را ذکر میکند یعنی کافران اهل کتاب به شنیدن این عدد یقین کامل خواهند کرد به صدق رسول و قرآن از سببی که در تورات و انجیل نیز این عدد ذکر است (وَيَزْدَادَ) این فایده سوم است یعنی مومنان اهل کتاب که از پیش یقین و اقرار ایشان بود به صدق قرآن و رسول و این ایمان است به شنیدن این عدد (به موافقت تورات وانجیل) ایمان ایشان دیگر زیاده شد و این دلیل است که در ایمان زیادت شده میتواند چنانچه این مسلک بسیار محدثین است - و به این زیادت از سببی گفت که اظهار یقین به زبان و عمل بار بار میشود و به مردمان دیگر علم او حاصل میشود وصرف یقین پنهان است معلومات زیادت آن نمیشود (وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ) این فایده چهارم است (سوال) بعد از لیستقین ، ولایرتاب چه فایده دارد و المومنون را دوباره چرا ذکر کرد؟ (جواب) گاه گاهی یقین یک انسان حاصل میشود باز از سبب وسوسه ها و شبهات در آن شک پیدا میشود پس یقین زائل میشود از این سبب در اینجا نفی ارتیاب را کرد که این چنان سخنی است که در آن شک و شبهه نیز آمده نمیتواند و در اینجا مراد از (أُوتُوا الْكِتَابَ) عالمان توارت و انجیل اند و پیش عوام مراد بود و مراد از الْمُؤْمِنُونَ مومنان این امت اند و پیش مومنان اهل کتاب مراد بودند (لِيَقُولَ الَّذِينَ) این فایده پنجم است (مَثَلًا) به معنی حدیث (سخن) است یا به معنی مثال است در گمان آنها یعنی گمان ایشان بود که با این معنی ظاهری مراد نیست بلکه اللّه تعالٰی به طریقه مثال ذکر کرده است لیکن مقصد با مثال چه است؟ (كَذَلِكَ) این جواب این قول است که مَاذا و کَذَالِکَ خبر مبتداء محذوف است یعنی اَلاَمر کَذَالِکَ ، یعنی مقصد آن معنی ظاهری است و فایده در آن اضلال بعضی و هدایت بعضی است مانند که در سوره بقره (۲۶) ذکر است و این آیت دلیل صریح است که اضلال و هدایت به دست اللّه تعالٰی است (وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ) این جواب تحقیقی اعتراض مشرکان است که آنها میگفتند که نزده کسان چه کار خواهند کرد؟ حاصل جواب این است که نزده کلانها اند و ملائک دیگر بیرون از شمار انسانها اند و نیز این رد بر فلاسفه یونان وغیره است که در نزده ده عقول عشره اند و نه نفوس اند و این قول آنها انکار از ملائک است - (وَمَا هِيَ) در این ضمیر سه توجیهات است اول این راجع به آیات قرآنیه و دلایل است پس ترغیب الی القرآن است - دوم ضمیر به نار راجع است یعنی مقصد در ذکر سقر تخویف اخروی است سوم این راجع به جنود است یعنی در ذکر این لشکر تذکیر قدرت و علم اللّه تعالٰی و پند به بشر است و این مرجع نزدیک است -
[۳۴،۳۳،۳۲] (وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ) چون ادبار بر گذشتن دلالت میکند پس حرف اِذ (که به ماضی دلالت میکند) را آورد و چون صبح بعد از شب روشنی میکند و تعلق به استقبال دارد از این سبب حرف اِذا را آورد - أَسْفَرَ: معنی این کشف و خروج است یعنی از شب گذشته می برآید و روشنی میکند - در قمر اختلاط روشنی و تاریکی شب میباشد و در شب صرف تاریکی است و صبح صرف روشنی است و این همه تصرفات اللّه تعالٰی و قدرت عظیم آن است -