عَمَّ ۱۴۸۳ اَلنَّبَا

رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿۳۷﴾ يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿۳۸﴾ ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴿۳۹﴾ إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا ﴿۴۰﴾

رب آسمانها و زمین است و از آنچه که در میان این هر دو است ذات رحمان است نتوانند با او سخن گفتن ﴿۳۷﴾
روزی که بایستند روح و ملائک صف بسته سخن گفته نتوانند مگر آنکه اذن (اجازت) کرده باشد او را ذات رحمٰن و گفته باشد سخن حق ﴿۳۸﴾
آن روزیست حق پس هرکه بخواهد بگیرد به نزد رب خود راه رفتن ﴿۳۹﴾
هرآئينه ما خبر دادیم شما را از عذاب نزدیک روزی که ببیند هر شخص آن عمل را که پیش فرستاده دست های آن و گوید کافر های افسوس است که من میبودم خاک ﴿۴۰﴾

[۳۷] (لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا) مراد از خطاب مطلق سخن گفتن است یا سخن شفاعت برای کسی ، یا مراد از این امر و حکم کردن به اللّه تعالٰی است در این هیچ یکی طاقت و اختیار هیچ سخنی را ندارد بلی شفاعت بالاذن از آن مستثنیٰ است مانند سوره بقره (۲۵۵) و سوره هود (۱۰۵) و در این آیت توحید ربوبیت و رد شفاعت شرکیه (قهریه) است -
[۳۸] (الرُّوحُ) در این قرطبی هشت اقوال نقل کرده است (۱) ارواح بنی آدم ، (روح) اسم جنس است مراد از آن جمع است (۲) جبرئيل علیه السلام که به آن روح القدس و روح الامین نیز گفته شده است - (۳) یک ملک است که از سبب بسیار بزرگ بودن او در صف مستقل است (۴) تمام بنو آدم مراد است (۵) این لشکر مستقل است از لشکرهای اللّه تعالٰی غیر از ملائک (۶) قرآن مراد است مانند که در سوره شوریٰ (۵۲) است (۷) اشراف ملائک (۸) مخلوق مستقل است به شکل بنوآدم لیکن غیر از آن است - ابن جریر در این توقف کرده است و ابن کثیر قول چهارم را پسندیده است و اکثر مفسرین قول دوم را پسندیده است (لَا يَتَكَلَّمُونَ) در اینجا شفاعت کردن برای دیگری است و در لایملکون منه خطابا عام مراد بود یا برای نفس خود سخن گفتن مراد بود و مانند این در سوره هود (۱۰۵) نیز گذشته است و در حدیث آمده است که سخن گفته نمیتواند هیچ کسی بغیر از رسولان (وَقَالَ صَوَابًا) مراد از این سخن حق گفتن است پس سخن توحید گفتن در دنیا و صرف شفاعت کردن برای مومن در آخرت این در صواب داخل است -
[۳۹] در این آیت برای انسان مشیت را ثابت کرده است اگر چه این مشیت مقید است به مشیت اللّه تعالٰی -
[۴۰] (عَذَابًا قَرِيبًا) مراد از این عذاب قیامت است یا عذاب قبر به دلیل مابعد ، عذاب دنیا مراد نیست و هرچه در آینده امدنی باشد قریب میباشد و به قیامت قریب گفته شده است در سوره معارج (۷) (كُنْتُ تُرَابًا) در این دو اقوال است اول اینکه در دنیا خاک میبودم و انسان مکلف نمی بودم قول دوم اینکه با خاک خاک میبودم یعنی زندگانی دوباره نمی بود - و تائید این در سوره نساء (۴۲) گذشته است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>