عَمَّ ۱۴۹۰ اَلنَّازِعَات
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿۴۰﴾ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى ﴿۴۱﴾ يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا ﴿۴۲﴾ فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْرَاهَا ﴿۴۳﴾ إِلَى رَبِّكَ مُنْتَهَاهَا ﴿۴۴﴾ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشَاهَا ﴿۴۵﴾ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿۴۶﴾
و اما کسیکه ترسید از ایستادن به حضور رب خود و باز داشت نفس خود را از خواهش ﴿۴۰﴾
پس بیشک جنت جای رفتن اوست ﴿۴۱﴾
ایشان میپرسند ترا در باره قیامت که چه وقت است قیام آن ﴿۴۲﴾
ترا چه کار از ذکر آن ﴿۴۳﴾
خاص بسوی پروردگار تست گردیدن علم آن ﴿۴۴﴾
هرآئينه تو ترسانندهٔ هرکرا که میترسد از قیامت ﴿۴۵﴾
گویا ایشان روزیکه ببینند قیامت را (گمان کنند) که درنگ نکرده بودند مگر دیگری یا مانند چاشت دیگر ﴿۴۶﴾
[۴۱،۴۰] این بشارت به قسم دوم است (مَقَامَ رَبِّهِ) ایستادن روبروی رب در روز حساب یا در دنیا مراد است یعنی در هنگام کردن گناه از ایستادن پیش رب بترسد و گناه را ترک کند یا قیام رب به معنی علم و قدرت رب بر مخلوق است یعنی بترسید که اللّه تعالٰی بر سر من حاضر است و قادر است پس از گناهان خود را نگهدارید (وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى) این عطف مسبب بر سبب است یعنی خوف سبب منع کردن از گناهان است یعنی نفس اماره بالسوء را از اتباع خواهش بلکه از فکر و اراده خواهشات منع کردن است - سهل تستری گفته است که ترک هویٰ کلید جنت است پس اتباع هویٰ کلید گناهان است -
[۴۲] این زجر به انکار قیامت است بعد از ذکر کردن احوال آن -
[۴۵،۴۴] (إِلَى رَبِّكَ) یعنی از کسی در باره قیامت پرسان شود او به اللّه تعالٰی راجع میکند و علم آن به اللّه تعالٰی خاص است چنانچه در سوره حٰم سجده (۴۷) و سوره اعراف (۱۸۷) ذکر شده است (إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ) و شان منذر برای نفس آمدن علم قیامت با دلایل کافی است و آنکه علم وقت معینه است او برای نذیر هیچ ضروری نیست (مَنْ يَخْشَاهَا) تخصیص ایشان از سببی است که نفع انذار را اهل خشیت (ترساندن) میگیرند چنانچه در سوره یٰس (۱۱) است -
[۴۶] این جواب به طریقه دیگر است یعنی ایشان سوال میکنند در باره قیامت از سببی که عمر دنیا برای ایشان بسیار دراز اشکار میشود - لیکن چون قیامت را ببینند پس فیصله میکنند که عمر دنیا نیم روز بود (عَشِيَّةً) به وقت از پیشین تا غروب آفتاب را گویند - (أَوْ ضُحَاهَا) ضمیر ها به عشیةً راجع است (سوال) ضحیٰ حصه از روز است از طلوع آفتاب الی زوال اضافت آن به عشیةً چرا شد؟ (جواب) این اضافت از سبب ملابست ادنیٰ است و اشاره است که وقت ضحیٰ برابر است به وقت عشیةً یعنی نیم روز است -