عَمَّ ۱۴۹۱ عَبَسَ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عَبَسَ وَتَوَلَّى ﴿۱﴾ أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى ﴿۲﴾ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى ﴿۳﴾ أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَى ﴿۴﴾

خفه شد و روی گردانید ﴿۱﴾
به سبب آنکه بیامد پیش او نابینا ﴿۲﴾
و چه چیز دانا کرده ترا که شاید او پاک شود ﴿۳﴾
یا پند بگیرد پس نفع دهد او را آن پند ﴿۴﴾

سوره عبس
برای این سورة السفر و سورة الاعمیٰ و سورة الضاخة نیز گفته میشود -

ربط: این سوره با سوره پیش از چندین وجوه است وجه اول این است که در آن سوره تخویف دنیوی بود برای منکرین در این سخت زجر به آنهاست - وجه دوم این است که در آن سوره ذکر فریقین شد در این سوره فرق ذکر میکند به اعتبار فایده گرفتن از قرآن و ضد کردن با او -
دعویٰ این سوره: اثبات فرق در بین دو فریق در آخرت است که اثر آن فرق در روی ایشان اشکار خواهد شد از سببی که در دنیا فرق ایشان در باره قرآن بود و همچنین فرار را از یکدیگر در آخرت ذکر میکند از سببی که در دنیا حقوق یکدیگر را ضایع کرده بودند - در این سوره اسماء حسنیٰ را ذکر نکرده است لیکن صفات فعلیه اللّه تعالٰی را یازده ذکر کرده است -
خلاصه سوره: اول صفت نبی صل اللّه وعلیه وسلم را در باره دعوت الی القرآن ذکر کرده است بر هر قسم مانع خفه شدن - باز ذکر ادب دعوت را کرده است که آن فرق کردن است در بین منیب و معاند الی (۱۰) باز ترغیب به قرآن بطور عموم است (که در این خصوصبت کسی شده نمی تواند) با پنج وجوه تا (۱۶) باز سخت زجر است به منکرین بعث بعدالموت به ذکر ده احوال قیامت الی (۲۳) باز تخویف است به ذکر هیبت های قیامت با پنج وجوه و باز فرق روی های فریقین ذکر است -

تفسیر

[۲،۱] این آیات ها الی (۱۰) اشاره است به واقعه (قصه) عبداللّه ابن مکتوم رضی اللّه عنه که نبی صل اللّه وعلیه وسلم مشغول دعوت کردن به بزرگان مشرکین بود به این امید که ایشان ایمان بیاورند به سبب این دیگر مردمان نیز ایمان خواهند آورد در این وقت ابن مکتوم رضی اللّه عنه آمد (که کور مادر زاد بود) و به همراه نبی صل اللّه وعلیه وسلم سخنان دین را شروع کرد که به سبب آن دعوت مشرکان قطع شد به این سبب نبی صل اللّه وعلیه وسلم خفه شد و مشرکان نیز خفه شدند که سخنان ما را این کور فقیر چرا قطع کرد در باره او این آیات نازل شد (عَبَسَ وَتَوَلَّى) -
فائده: به این عتاب و تنبیه گفتن مناسب نیست بلکه تعلیم ادب دعوت است و در ضمن آن مدح نبی صل اللّه وعلیه وسلم است مدح این است که نبی صل اللّه وعلیه وسلم در دعوت چنان حرص کننده بود که به مانع شدن همراه صحابی خود اندوهگین بود از سببی که این صحابی ایمان آورده بود ضرورت این بود که مردمان دیگر ایمان بیاورند از این سبب اهل علم گفته اند که بی ادبی ابن مکتوم کرده بود لیکن او معذور بود از این سبب او مستحق تنبیه کردن نبود - و تعلیم ادب دعوت این است در وقتی که تعارض بیاید یعنی به یک جانب دعوت دادن باشد به ثروتمندان و عنادیان مشرکان و طرف دیگر ارشاد باشد به یک همراه منیب مسکین معذور این منیب مقدم کرده میشود بر آن عنادیان به خفه شدن آنها هیچ اعتناء نمیشود -
[۴،۳] در این آیات مقابله صفات را ذکر میکند برای منیب و عنادی برای اینکه رعایت کردن منیب درکار است (يَزَّكَّى أَوْ يَذَّكَّرُ) فرق این است که تزکیه طهارة نفس است از حرام و تذکر عمل کردن به اوامر اللّه تعالٰی است و همچنین تزکیه ایمان آوردن است بغیر احتیاج به وعظ ها و دلایل و تذکیر گوش نهادن به وعظ ها و دلایل است و باز بر آن عمل کردن است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>