عَمَّ ۱۵۲۵ اَلْفَجْر
وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿۹﴾ وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ ﴿۱۰﴾ الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ ﴿۱۱﴾ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴿۱۲﴾ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿۱۳﴾ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿۱۴﴾ فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿۱۵﴾ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿۱۶﴾
و ثمودیان آنکه میساختند (به تراش کردن) سنگها را در دامنه کوها ﴿۹﴾
و فرعون صاحب میخها ﴿۱۰﴾
کسانی که سرکشی کرده اند در شهرها ﴿۱۱﴾
پس بسیار پخش کرده بودند در آن فساد ﴿۱۲﴾
پس انداخت بر ایشان پروردگار تو تازیانه عذاب را ﴿۱۳﴾
هرآئینه پروردگار تو به کمین گاه است ﴿۱۴﴾
پس اما انسان است که امتحان کند او را پروردگار او پس عزت دهد او را و نعمت دهد او را پس میگوید پروردگار من عزت داد مرا ﴿۱۵﴾
و اما که امتحان کند او را پس تنگ سازد بر او رزق او را پس میگوید پروردگار من حقیر ساخت مرا ﴿۱۶﴾
[۹] این نمونه دوم است (الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ) در این اشاره به صنعت کاری آنها است یعنی آنها سنگها را میتراشیدند واز آن عمارات و اشکال مختلف و نقش ها میساختند (بِالْوَادِ) مراد از آن خاص وادی القری است یا عام مراد است یعنی دامنه های کوه که ایشان در آن زندگی میکردند -
[۱۰] این نمونه سوم است یعنی فرعونیان که تکبر میکردند بر قوت پادشاهی (ذِي الْأَوْتَادِ) این کنایه از عسکر بسیار و پولیس و لشکر که با آن حکومت خود را محکم کرده بود یا مراد اینکه وقتی او برای کسی سزای بزرگ میداد بر دستها و پایهای آنها میخ ها میکوبید چنانچه با آسیه رضی اللّه عنها چنین کرده بود -
[۱۲،۱۱] در این امراض آن مکذبین ذکر شده است ، طغیان و فساد اول سبب است برای دوم (طَغَوْا) طغیان تجاوز از حد شرعی است در عقیده و عمل (الْفَسَادَ) به قتل ، کفر و همه معاصی شامل است شربینی گفته است که کسی عمل کرد بغیر ما امراللّه و حکم میکرد در بندگان به ظلم کردن او مفسد است و این مرض بندگان منکرین عام است -
[۱۴،۱۳] این تفریع عذاب است بر اسباب آنها (إِنَّ رَبَّكَ) در این جمله تاکید عذاب دادن است (لَبِالْمِرْصَادِ) مرصاد به جای گفته میشود که در آن مراقبت شده میتواند برای گرفتار کردن دشمن به آن کمین گاه نیز گفته میشود - این کنایه است که اللّه تعالٰی اعمال بندگان را می بیند و سخنهای ایشان را میشنود از او هیچ چیزی پنهان نیست -
[۱۶،۱۵] در این آیت زجر به این مکذبین است که وسعت دنیا را کرامت میداند و تنگی رزق و غربت را اهانت میداند و مراد از این محبت دنیا است که آن سبب مرض است (فَأَكْرَمَهُ) مراد از آن کرامت دنیوی است که مردمان از سبب مال و جاء دنیا عزت آنرا میکنند (أَكْرَمَنِ) (سوال) اللّه تعالٰی برای این اکرام گفته است پس بر این انسان به این سخن (أَكْرَمَنِ) چرا زجر میکند؟ (جواب۱) مراد این است این کلمه او بطور شکر اللّه تعالٰی نیست بلکه خود را حقدار او میداند مانند قول قارون سوره قصص (۷۸) (أَهَانَنِ) یعنی غربت را اهانت میداند و از این سبب عاد و ثمود و فرعونیان در زمانه خود مومنان غریب را حقیر و ذلیل میدانستند چنانچه در قصص آنها در سوره های مختلف گذشته است - تنگی رزق اهانت نیست از این سبب رزق اکثر بندگان صالح تنگ میباشد اگر چه در نزد اللّه تعالٰی باعزت میباشند -