عَمَّ ۱۵۳۵ اَلَّیْل

فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿۵﴾ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿۶﴾ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى ﴿۷﴾ وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿۸﴾ وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿۹﴾ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿۱۰﴾ وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى ﴿۱۱﴾ إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى ﴿۱۲﴾ وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى ﴿۱۳﴾ فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى ﴿۱۴﴾ لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى ﴿۱۵﴾ الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۶﴾

و اما آنکه داد حق را و تقویٰ کرد ﴿۵﴾
و راستی دانست سخن نیکو را ﴿۶﴾
پس البته آسان میسازیم برای او راه آسانی را ﴿۷﴾
و اما کسیکه بخل کرد و خود را بی پرواه کرد ﴿۸﴾
و تکذیب کرد سخن نیکو را ﴿۹﴾
پس روان کنیم او را به راه سختی ﴿۱۰﴾
و نفع ندهد مال او را چون بغلتد ﴿۱۱﴾
هرآئينه بر ذمه ما البته هدایت است ﴿۱۲﴾
و هرآئينه در اختیار ماست آخرت و دنیا ﴿۱۳﴾
پس میترسانم شما را از آتشی که شعله میزند ﴿۱۴﴾
داخل نمی شود در آن مگر شخص بدبخت ﴿۱۵﴾
آن شخصی که دروغگو شمرده باشد (حق را) و روی گردانیده باشد ﴿۱۶﴾

[۶،۵] در این بیان سعی خیر است و سه اسباب آنرا ذکر کرده است اول (أَعْطَى) یعنی اعطاء ایمان و از طاعت و اخلاص و توبه و شکر و احسان به دادن مال و با جسم و نیت یعنی نفس و جسم او مطیع کامل است دوم (وَاتَّقَى) تقویٰ ، به ترک جمیع منهیات و متشابهات شامل است از تمام انواع شرک و از بدعات و فسق و فجور خود را نهگداشتن در آن داخل است سوم (وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى) این لفظ شامل است به کلمه توحید و جنت و ثواب و اجر و همه احکام و به اخبار شرعیه همه در آن داخل است -
[۷] تیسیر از جانب اللّه تعالٰی دادن توفیق علم و عمل کردن است (لِلْيُسْرَى) مراد از یسریٰ ، خصلت های خیر است یا راه جنت است و در حدیث صحیح آمده است (یک جمله آن است) که کسی از اهل سعادت باشد برای او عمل سعادت آسان کرده میشود -
[۹،۸] اینجا نیز سه اسباب ذکر است که در مقابل سه پیش است اول (بَخِلَ) یعنی هیچ حق را ادا نمی کند اگر حق اللّه تعالٰی باشد یا از بندگان باشد - و بخل با نفس و بخل با جسم و بخل بامال با این همه عام است دوم (وَاسْتَغْنَى) از انسانهای اللّه تعالٰی خود را بی پروا کرده است و این بی پرواهی سبب برای ارتکاب مجرمات و متشابهات است از این سبب در مقابل تقویٰ ذکر شد سوم (كَذَّبَ بِالْحُسْنَى) از توحید و طریقه شرعیه و از اعمال خیر انکار میکند -
[۱۰] اینجا مراد از تیسیر آسان کردن اسباب شر و منع کردن از اسباب خیر است و به این خُذلان گفته میشود مراد از (لِلْعُسْرَى) هرآن خصلت و راه که عاقبت آن سخت است و رساننده به جهنم است و همچنین در حدیث صحیح وارد است که کسی از اهل شقاء باشد پس آسان کرده میشود برای او عمل شقاء -
[۱۱] (تَرَدَّى) تَرَدَّى در اصل به غلتیدن از بالا گفته میشود و مراد از آن هلاکت است با عذاب دنیوی یا عذاب اخروی -
[۱۳،۱۲] این علت مضمون ماقبل است یعنی تفصیل گذشته از جانب اللّه تعالٰی بیان خیر یا شر است و در این ترغیب به قرآن است از سببی که این بیان اللّه تعالٰی در قرآن است (وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى) مراد از آخرت الدارالاخرة یعنی جنت است پس مطلب این است که جنت دادن و دنیا دادن هر دو در اختیار اللّه تعالٰی است پس طلب آن از اللّه تعالٰی در کار است یا مراد از آخرت روز آخرت است یعنی از آخرت و دنیا تصرف هر دو در اختیار اللّه تعالٰی است پس هدایت نیز در اختیار اوست -
[۱۶،۱۵،۱۴] این تخویف برای فریق دوم است (إِلَّا الْأَشْقَى) اسم تفصیل دلالت میکند که مراد از این کافر و مشرک است و باز در زیر آن شقی است که آن مومن گنهگار است (كَذَّبَ وَتَوَلَّى) تکذیب به دل است و تولَّی به عمل کردن است (نَارًا تَلَظَّى) یک منزل خاص از منازل آتش است او خاص است بر الاشقی (کافر) - و مومن گنهگار را که اللّه تعالٰی بخواهد از جهنم در منزل دیگر داخل میکند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>