عَمَّ ۱۵۶۱ اَلْهُمَزَة
كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿۴﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿۵﴾ نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾ إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿۸﴾ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿۹﴾
هرگز چنین نیست هرآئينه او افگنده میشود در حطمه ﴿۴﴾
و چه چیز دانانند ترا که چیست حطمه ﴿۵﴾
آتش اللّه تعالٰی است که افروحته شده ﴿۶﴾
آنکه بالا میشود بر دلها ﴿۷﴾
هرآئينه آن آتش بر ایشان پیوست شده از هر طرف ﴿۸﴾
در ستون های دراز ﴿۹﴾
[۵،۴] این تخویف اخروی است (فِي الْحُطَمَةِ) بسیار خرد کننده این نام جهنم است - یا نام یک طبقه جهنم است چون همزه لمزه عزت های حق پرست را شکستانده اند چنین این حطمه استخوانهای این شخص را خرد ریزه میکند -
[۷،۶] این تفسر حطمه است (الْمُوقَدَةُ) که اللّه تعالٰی روشن کرده است پس کسیکه توان خاموش کردن آنرا ندارد و در حدیث ترمذی وارد است که آتش جهنم هزار سال افروخته شد پس سرخ شد باز هزار سال افروخته شد پس سفید شد باز هزار سال افروخته شد سیاه تاریک شد پس برای همیشه چنین است (الَّتِي تَطَّلِعُ) یعنی تمام جسم را میسوزاند تا آنکه به دل میرسد - و تخصیص دل را از سببی کرد که آن محل عقیده فاسد و محبت مال بود -
[۹،۸] این تاکید عذاب پیش است (فِي عَمَدٍ) یعنی ستونهای میان تهی میباشد مانند پایپ های داش آتش و دراز میباشند و آنها از هرطرف بسته میباشند -