عَمَّ ۱۵۷۳ اَللَّهَب
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿۴﴾ فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿۵﴾
و زن او که بردارندهٔ هیزم است ﴿۴﴾
در گردنش ریسمانی است از لیف خرما ﴿۵﴾
[۴] در این قباحت حال زن ابولهب است برای تکمیل قباحت ابولهب یعنی شوهر و زن هر دو در خباثت یکسان بودند پس در عذاب نیز یکسان اند (حَمَّالَةَ) مبالغة از حمل است و الحطب در حقیقت به چوبها و هیزم گفته میشود در اینجا مفسرین بسیار اقوال نقل کرده اند حاصل این است که معنی حقیقی مراد است یا معنی مجازی - اگر معنی حقیقی مراد شود در آن دو قول است اول اینکه از ابن زید نقل است که این زن چوب های خاردار را میاورد و در شب به راه های نبی صل اللّه وعلیه وسلم و صحابه میانداخت تا به مسجد حرام نیایند واگر می آیند که تکلیف به آنها برسد و این نیز در دشمنی عمل خسیس است - قول دوم این است که اگر چه ثروتمند بود لیکن چنان بخیل بود که از کوها چوب ها و هیزم را برای خانه بر سر و گردن خود میاورد این اشاره به نهایت بخل و خساست اوست - و اگر معنی مجازی مراد شود در آن نیز دو اقوال است که در میان مردم عموماً و در میان نبی صل اللّه وعلیه وسلم خصوصاً سخن چینی میکرد تا میان آنها فساد و تفرق بوجود بیاید و این نیز عمل ذلیلان است - قول دوم این است که حطب کنایه از گناهان است یعنی او گناهای به انواع بسیار میکرد کفر و شرک ، سخن چینی و هجو (بد گفتن) نبی صل اللّه وعلیه وسلم را میکرد و بجای محمد مُذَمَّم میگفت -
[۵] این نیز حال بد آن زن است یا در دنیا یا در آخرت و آنکه در دنیا است در آن سه قول است که این صورت آوردن دسته هیزم است یعنی هیزم را چنان می آورد که ریسمان را مانند مزودران به گردن خود می آنداخت و دسته هیزم را بر پشت خود می آنداخت - قول دوم این است که وقتیکه او دسته خارها را می آورد یک وقتی ریسمان دسته خار بر گردن او بسته شد او به ذریعه آن به دار شد و مرد - قول سوم این است که در گردن آن گردن بند مهره ها بود چنانچه در این وقت اکثر بدعتیان و ملنگان به گردن های خود میاندازند - و آنکه در آخرت است مسد کنایه از زنجیر جهنم است که بر گردن او افتیده میباشد و این تخویف اخروی است (مَسَدٍ) در لغت آن ریسمان است که از پوست خرما محکم بافته شده باشد پاره شدن آن مشکل باشد و به ذریعه آن گردن نیز به دار شده میتواند -