عَمَّ ۱۵۷۵ اَلْاِخْلَاص

اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿۳﴾ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

اللّه تعالٰی بی نیاز است ﴿۲﴾
نیست صاحب ولد و نه آفریده شده ﴿۳﴾
و نیست او را هم صفت هیچ یکی ﴿۴﴾

[۲] در این اثبات توحید صفات ثبوتیه اللّه تعالٰی است و تردید آنهای است که عقیده دارند که اللّه تعالٰی البته خالق هر چیز است لیکن تمام حاجات را برآورده نمی تواند یا در این صفت خلق به معاون و همراه محتاج است ازاله این وهم را کرد به این جمله که (اللَّهُ الصَّمَدُ) و در معنی الصَّمَدُ بسیار اقوال مفسرین است اول ابن الانباری گفته است که خلاف نیست که صمد به آن سیّد گفته میشود که بلندتر از او کسی نباشد و تمام مخلوق به او در حاجات و سوال های خود قصد میکند - قول دوم از ابوهریره رضی اللّه عنه روایت است که او مستغنی از هر که است و به او هر چیز محتاج است - ابن کثیر از طبرانی نقل کرده است که این اقوال همه صحیح است و او رب العالمین است و این تمام اقوال به دو صفات راجع است یکی آنکه غنی مطلق است یعنی بی نیاز است و دوم اینکه تمام چیزها در حاجات خود به او قصد میکنند و قصد عام است اگر قصد طبعی باشد یا قصد اختیاری باشد -
[۳] در این توحید صفات سلبیه را ذکر میکند یعنی از تمام عیوب پاک است از سببی که آن عیب های که منافی به الوهیت است یکی حاجت دوم تبعیض و تجزی است سوم تشبیه و تمثیل است در این جمله های آینده نفی همه است و در این آیت تردید آن مشرکان است که برای اللّه تعالٰی عقیده دختران یا پسران دارند اگر کتابیان اند یا غیر کتابیان اند - و رد است بر آنهای که میگویند که این صحیح است که اللّه تعالٰی برآورنده تمام حاجات است و بی نیاز است لیکن نائبان او است و مظهر صفات او است برای آنها برآوردن حاجات بعضی کارها را سپرده است از این سبب ما بعضی حاجات خودذرا به آنها پیش میکنیم در جواب این نوع مردمان گفته شد که (لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ) (سوال) درعلم ما هیچ کسی قایل مولودیت اللّه تعالٰی نیست چه منفعتی از نفی کردن آن است؟ جواب اول: شده میتواند که در عالم عقیده کسانی چنین باشد که اللّه تعالٰی مولود است به وجه قیاست کردن بر معبودان خود که آنها مولود یا مجعول یا مصنوع اند (اگرچه در علم ما نباشد) تردید کردن این قیاس ضروری است - جواب دوم: در باب اثبات توحید نفی تمام احتمالات شرکیه ضروری است یکسان است اگر کسی قایل باشد یا نباشد - جواب سوم: چنانکه ولد با دونوع نفی شد حقیقی و حکمی همچنان والد نیز به دو نوع است حقیقی آن منتفی (نفی شده) است و حکمی آن نیز منتفی است مراد از والد حکمی آن کسی است که غالب باشد بر اللّه تعالٰی و اللّه تعالٰی به او محتاج باشد مانند که عقدیه مشرکان از شفاعت قهریه (بلااذن) مستلزم این عقیده است و به این معنی نفی ولی را در سوره اسراء (۱۱۱) کرده است -
[۴] (كُفُوًا) این لفظ عام است مشابه، مساوی، مماثل، مجانس، معادل، نظیر به معنی همه این می آید از این سبب این لفظ را ذکر کرد تا نفی این همه شود یعنی در جنس، نوع، و فصل و در هیچ صفت و صورت و شکل کفاءة نیست (أَحَدٌ) اهل لغت گفته اند که لفظ احد در ذی الروح و ذی العقول استعمال میگردد که هیچ نبی و ولی و ملک و جنی و بشر برای اللّه تعالٰی کفو شده نمی تواند پس بتان و غیر ذوی الروح البته به طریقه اولیٰ کفو شده نمی تواند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>