عَمَّ ۱۵۷۷ اَلْفَلَق

وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ﴿۴﴾ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾

و از شر دمندگان در گره ها ﴿۴﴾
و از شر حسدکننده چون حسد اشکار کند ﴿۵﴾

[۴] این نیز مستعاذ منه خاص است و این شر جادو منتر سحر و تعویذ کردن است و اثر این ظلمت بالای عقل و دماغ می افتد ، مقابله و تضاد این با فلق نیز بسیار است (النَّفَّاثَاتِ) نفث دمیدن با اندک انداختن لعاب دهن - دم کنندگان خیر یاشر و جادو کنندگان در هنگام دمیدن ضرور نفث میکنند (فِي الْعُقَدِ) جمع عقده است به گره تار و ریسمان و تکه گفته میشود عادت جادو کننده این میباشد که کلمات سحر را میخواند و به تار گره میدهد و بر آن نفث میکند که به آن بندها نیز گفته میشود از سبب این تشبیه هر بند را به گردن انداختن مکروه است از سببی که برای ساختن بندها اگر چه رقیه صحیح باشد ولی دلیل شرعی آن نیست - و از لفظ شر معلوم گردید که برای سحر تاثیر است به اذن اللّه تعالٰی اگر چه این کار گمراهی است چنانچه در سوره بقره (۱۰۲) گذشت است و همچنین واقعه ساحران فرعون نیز دلالت میکند چنانچه در سوره اعراف (۱۱۶) ذکر است و این مسلک اهل حق است - و تخصیص این شر را از سببی کرد که ساحر به سحر کردن زبان کسی را بسته میکند نظر کسی را بسته میکند بالای عقل کسی تاثیر میکند پس مجنون میشود برای اهل قرآن حفاظت و تعوذ از این شر بسیار ضروری است -
فائده: در صحیح بخاری از هشام بن عروة عن ابیه عن عایشه رضی اللّه عنها روایت تفصیلی ذکر است حاصل این است که لبید بن زریق مردی از بنی زریق یهودی منافق بود به همراهی دختران خود بر نبی صل اللّه وعلیه وسلم جادو کرده بود - بر نبی صل اللّه وعلیه وسلم یک اثر این شده بود که فکر میکرد که من فلانی کار را کرده ام و آنرا نکرده بود (در باره کارهای دنیوی) اثر دیگر این بود که فکر میکرد که با همسران نزدیکت کرده ام و نزدیکت نمی کرده بود باز اللّه تعالٰی به ذریعه ملائک او را خبر داد و آن سحر را از چاه بیرون آورد و گره های آنرا باز کرد و باز دفن کرد تا پخش نشود - در باره آن این دو سوره نازل شده است (بخاری این حدیث را در کتاب الطب و کتاب الادب و کتاب الدعوات و کتاب بدء الخلق و کتاب الجزیه به عبارات مختلف آورده است و مطلب آن یکی است) سوال: از این حدیث لازم میگردد که نبی صل اللّه وعلیه وسلم مسحور بود و در قرآن کریم در سوره اسراء (۴۷) و سوره فرقان (۸) فرموده است که این قول کافران است؟ جواب اول: این است که این قول کافران در مکه بود و واقعه سحر در مدینه شده است - جواب دوم: معنی مسحور این است که به او سحر آموخته شده است یعنی آنها به وحی سحر میگفتند - جواب سوم: مسحور کسی است که برای آن سحر (کیسه صفرا) باشد یعنی خوراک نوشیدن میکند بشر است - جواب چهارم: مسحور کسی است که سحر بر آن اثر کرده باشد که قوة عاقله آن ضایع شده باشد پس مجنون میباشد و سخن های آن پرآگنده میباشد و در واقعه سحر نبی صل اللّه وعلیه وسلم صرف بر قوهٔ فکری آن اثر شده بود بر عقل و دل و عقیده آن هیچ اثری نشده بود دلیل بر آن الفاظ حدیث بخاری است يُخَيَّلُ إِلَيْهِ اَنَّهُ فَعَلَ الشَّیء این جواب را قاضی عیاض پسندیده است -
[۵] این نیز مستعاذ منه خاص است و مناسبت آن به سحر از چندین وجوه است اول اینکه (سحر و حسد) هر دو مشترک اند در این سخن که از شیاطین الانس جن صادر میگردند - دوم اینکه این هر دو امراض سحر و حسد در یهود بسیار بود - سوم اینکه حسد اثر خبث نفس است و سحر حاصل میشود به مدد ارواح خبیثیه شیطانیه (حَاسِدٍ) حسد بغض نعمت اللّه تعالٰی بر محسود است و تمنا زوال نعمت از غیر است - و حسد گناه کبیره است و در حدیث وارد است که یاکل الحسد الحسنات کما تاکل النار الحطب (حسد نیکی را چنان میخورد چنانچه آتش هیزم خشک را میخورد) و حسد گناه اول است که ابلیس در آسمان با آدم علیه السلام کرده بود و گناه اول در زمین است که قابیل با برادر خود هابیل کرده بود (إِذَا حَسَدَ) این قیدرا از سببی آورد که گاهی حسد در دل انسان بدون اختیار میباشد لیکن پنهان میدارد و به محسود هیچ ضرر رساندن نمی خواهد پس گناه آن نیست و وقتیکه به دستها و زبان به او ضرر میرساند و به چشم ها او را نظر میکند این شر حسد است و از سبب آن برای اهل قرآن موانع بزرگ بوجود می آید و او را از مقصد میگرداند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>